• وبلاگ : كناد
  • يادداشت : وضو با اعمال شاقه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اولا با اين جمله: شتر با بارش مياد توي حرم كاملا موافقم

    ثانيا اولش ياد آور -گمشده- بود

    ثالثا يك بار يك زوج جوان آمدند كجا؟ دم حوض وسط بست بهاء بعد خانم كشف چادر كرد و سپرد دست مرد . شطرنجيش اينكه قد مانتو كوتا بود كه هيچ قد مقنعه هم كفاف پشت مو ها رو نمي داد. هنوز در چند ثانيه اين صحنه برام تحليل نشده بود كه خانم آستين ها رو هم بالا زدند و فضاحت صحنه به من فهماند كه قصد وضو دارند. هيبت ايشان مانع نزديك شدن بود و همكاران شما هم كه قرار نيست سر هر حوضچه اي كشيك بكشند. لذا متوسل شدم به ظلّ عنايت مادر خانم گرامي. ايشان بزرگواري كردند و رفتند و جمله اي ردّ و بدل شده و نشده برگشتند . آنهم مات و مبهوت.

    گويا آقا و خانم محكم جواب داده بودند كه: آقا خودش دعوت كرده شما رو سننه!

    واقعا شما جاي مادر خانم ما ! چه جوابي مي شد به اين نهايت الحكمه داد؟

    بگذريم كه اگر هم مي خواستيد فلسفه پهن كنيد ايشون وضو ساخته و رفته بود.....

    از همه اين ها بگذريم باور ها و منطق بدوي يكي ازين دست جوان ها در نزد من 1000 بار شرف دارد به 1000 تا از بعضي مديران فرهنگي .